شعر در مورد بزرگ شدن
شعر در مورد بزرگ شدن ,شعر در مورد بزرگ شدن فرزند,شعر در مورد بزرگ شدن بچه ها,شعر درباره بزرگ شدن,شعری در مورد بزرگ شدن,شعر درباره بزرگ شدن فرزند,شعر بزرگ شدن,شعر بزرگ شدن بچه ها,شعر پدربزرگ شدن,شعر درباره بزرگ شدن,شعر در مورد بزرگ شدن,شعر نو بزرگ شدن,شعر درباره ی بزرگ شدن,شعر بزرگ شدن بچه,شعر درباره بزرگ شدن فرزند,شعری در مورد بزرگ شدن,شعر در مورد بزرگ شدن فرزند,شعر در مورد بزرگ شدن بچه ها
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد بزرگ شدن برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
ما هیچ وقت بزرگ نشدیم.
فقط بچگیمان را از دست دادیم !
بچه که بودیم همه چشمان خیس ما را میدیدند و حالا که بزرگ شدهایم، هیچکس نمیبیند.
نه اینکه اشک نریزیم، بچه که بودیم نمیترسیدیم از اینکه در جمع اشک بریزیم.
حالا در خلوت خودمان و پنهانی اشک میریزیم.
شعر در مورد بزرگ شدن
دلم برای شادی های بی دلیل
برای آن پنجشنبه ها که چه سرخوشانه
به سوی خانه می دویدیم
و به استقبال خستگی هامان می آمد
تنگ است…
کجاست آن دیوار کودکی
که آسان همه غمها را به او بسپرم
و شادمانه دوباره متولد شوم؟
شعر در مورد بزرگ شدن فرزند
به خودت بیشتر نگاه کن
بیشتر از این ها چهره ات را
در آینه ی قدی اتاقت
تحسین کن
گاهی خودت را
نیمه ی گمشده ی خودت بدان
شاید یکروز دلت برای
امروزت تنگ شد
گذر زمان
از آنچه در آینه میبینی
نزدیک تر است…
چقدر همه روزا زود گذشت…
شعر در مورد بزرگ شدن بچه ها
دلم برای آن روزها تنگ است
برای روزهای رنگ و ترانه و لبخند
برای بادبادکهایم
که نمی دانم کجا و چه هنگام
از دستانم رها شد
و همه رویاهایم را با خود برد
من را اسیر زمین کرد
و تبعید من از آن روز آغاز شد…
بادبادکهای من، دوباره بازگردید
و مرا با خود ببرید
می خواهم با شما همسفر شوم
دلم برای بادبادکها تنگ است…